استبداد و استعمار عامل سقوط سلطنت پهلوی/۴مرتبه با شاه دیدار داشتم
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۰۵۵۲۰
نویسنده کتاب «شکست شاهانه» معتقد است که خودبزرگ بینی مفرط محمد رضا شاه، خوار شمردن مردم ایران، تظاهرهای پوچ سلطنت، نابرابری، فساد دربار و نقض حقوق بشر از جمله دلایل سقوط سلطنت پهلوی بود.
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، روانشناسی شخصیت محمدرضاشاه پهلوی بهخوبی میتواند توهمات، بلندپروازیها و وابستگی او را به اطرافیانش و مهمتر از آن، نیروهای بیگانه و از دیگر سو، عدم تکیه او به جامعه و مردم ایران را نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین راستا، تاکنون چند محقق در قالب کتاب و مقاله به بررسی روانشناسی محمدرضا شاه پرداختهاند، اما جذابترین کنکاش در بررسی شخصیت محمدرضا شاه را میتوان از آن ماروین زونیس دانست. او در کتاب خود، «شکست شاهانه»، به بررسی اثرگذاری شخصیت محمدرضاشاه در تصمیمات مهم اخذشده در این دوره پرداخته و فرازونشیبهای دوران سلطنت او را تشریح نموده است.
بر اساس نوع شخصیت محمدرضاشاه میتوان به این نکته پای فشرد که او اگرچه در آبان ۱۳۵۷ طی نطقی رادیویی علاوه بر پذیرفتن اعترافات و اشتباهات خود، تضمین نمود که آینده ایران خالی از استبداد باشد، اما حتی اگر بر فرض محال، انقلابیون با درخواست او موافقت مینمودند، او پس از مدت کوتاهی دوباره مستبد میشد، زیرا استبداد وی ریشه در نوع شخصیت وی داشت.
مروری بر کتاب «شکست شاهانه» ماروین زونیس بهخوبی نشان میدهد که شاه اگر حاکم ایران هم باقی میماند، بهمحض اینکه زمینههای قدرتیابیاش مجدداً فراهم میشد، باز همان میشد که بود.
در گفتگو با پروفسور «ماروین زونیس» به بررسی این موضوعات پرداخته ایم که در ادامه می آید.
پروفسور «ماروین زونیس» استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه شیکاگو آمریکاست که وجهه ای بین المللی دارد. وی دانش آموخته دانشگاههای «ییل»، هاروارد و MIT است.
وی نویسنده کتاب معروف «شکست شاهانه» است. این کتاب با نام اصلی ابتدا در سال ۱۹۹۱ در شیکاگو به چاپ رسید. این کتاب ابعاد روانشناختانه شخصیت شاه مخلوع محمد رضا پهلوی از کودکی تا مرگ و رابطه این شخصیت با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داده است.
ماروین زونیس پیش از این و در زمان حکومت شاه مخلوع، کتاب برگزیدگان سیاسی ایران را در زمینه جامعهشناسی ایران تألیف نموده بود.
*در یک تحلیل روانشناسانه در «شکست شاهانه» درباره محمد رضا پهلوی، شما درباره عللی که منتهی به انقلاب اسلامی ایران شد صحبت کرده اید. شما گفته اید که محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران مبتلا به مشکلات روانی بود و به راحتی به دیگران وابسته می شد. به طور کلی به چه کسانی وابسته بود و آن افراد چه کسانی بودند؟ و چرا آن افراد به او کمک نکردند؟
بنا بر بحث من، محمد رضا پهلوی درحقیقت یک شخص ضعیفی بود که قدرت و امنیت به مراتب بیشتری توسط دیگران به او تزریق شده بود تا بتواند به عنوان پادشاه عمل کند. مهمترین این افراد خواهر دوقلویش شاهزاده اشرف و اسد الله علم بودند به علاوه ایالات متحده، و سفرایش که در طول سالهای مختلف صاحب پست سفارت بودند، و اعتقاد شخصی شاه که او برگزیده خداوند برای شاهنشاهی بود.
در هنگام انقلاب تمامی این منابع قدرت معنوی به هر دلیلی ناپدید شده بودند. شاهزاده اشرف به حدی در ایران منفور بود که آمریکایی ها مدت ها بود از شاه می خواستند تا روابطش را با او قطع کند که در نهایت شاه این کار را با فرستادن اشرف به سازمان ملل انجام داد.
زمانی که اشرف دوباره در هنگامه انقلاب به ایران بازگشت، شاه اعتقادش به وی را از دست داده بود.
اسدالله علم، دوست دوران نوجوانی شاه و نخست وزیر سرسخت در دی ماه سال ۵۷ بر اثر سرطان درگذشت.
سفرای ایالات متحده همیشه یک منبع حمایت و نصیحت برای شاه بودند. اما «آخرین» سفیر ایالات متحده، ویلیام سولیوان، کمترین اطلاعات را درباره ایران و خاورمیانه داشت.
او به غلط تصور می کرد که شاه یک آدم سرسخت است، مانند فردیناند مارکوس در فیلیپین جایی که او پیشتر سفیر بود. در نتیجه او از شاه خواست تا تصمیماتش را راساً و بدون حمایت ها و نصایح آمریکایی ها بگیرد.
این نکته که رئیس جمهور کارتر رسما اعلام کرد که حامی حقوق بشر در هر جایی است و فروش سلاح به شاه ایران را قطع می کند به این کمک کرد تا شاه مطمئن شود که او هر گونه حمایتی از سوی ایالات متحده را ازدست داده است. در نهایت بیماری شاه ضربه نهایی بود بر اعتقاد شاه که وی منتخب پروردگار است.
*آیا می شد انقلاب سرنوشت دیگری داشته باشد اگر افرادی که شاه به آنها اعتماد داشت جانب وی را در زمان انقلاب می گرفتند؟
این محتمل بود که اگر آنها قادر بودند اعتماد از دست رفته شاه به نقش خود را تقویت و یا احیا کنند، شاه به طور موثرتری عمل می کرد.
*آیا تحلیل روانشناسانه ی شما از شخصیت شاه و نقش او در انقلاب ایران یک جور تقلیل گرایی نیست؟ چرا که در تحلیل شما گویی علل انقلاب همین شخصیت ناتوان شاه بوده در حالی که انقلاب نتیجه ظلم و ستم و استبداد داخلی و سیاست خارجی وابسته و استعمار خارجی بوده است؟
من مقصودم این نبود که کاری تقلیل گرا باشد از آنجایی که شکست شاهانه به واقع بیشتر درباره شاه است تا میلیونها ایرانی که از او و حکومتش متنفر شدند. راههای بسیاری برای تجزیه و تحلیل انقلاب های پیچیده وجود دارد: سیاسی، اقتصادی، و یا از منظرهای دیگر مانند روانشناسی.
اما قطعا خودبزرگ بینی مفرط شاه، جشن تخت جمشید، احساسات ظاهر شده او در خوار شمردن مردم ایران، تظاهرهای پوچ سلطنت، نابرابری، فساد دربار، نقض حقوق بشر، و غیره همگی به ازدیاد تنفری کمک کردند که مردم ایران نسبت به او می پروراندند.
*آیا با شاه ملاقاتی هم داشتید؟ آگر بله چه چیز بسیار جالبی در شخصیت او بود که توجه شما را به خودش جلب کرد؟
من این فرصت را داشتم که چهار بار با او مصاحبه خصوصی داشته باشم. تصور میکنم شگفت انگیز ترین ویژگی او برای من که سن کمی داشتم تفوق او بود.
*محمد رضا شاه بسیار از اتحاد جماهیر شوروی وحشت داشت تا آن حد که از سفرای ایران در کشور های مختلف خواسته بود تا نامه های از پیش آماده ایی داشته باشند که در صورت حمله شوروی به ایران آنها سریعاً آمریکایی ها را در جریان بگذارند؟ چرا شاه تا به این حد در سیاست خارجی تحت الحمایه ایالات متحده آمریکا بود؟
من چیزی در رابطه با نامه برای اطلاع ایالات متحده از حمله شوروی نمی دانم. ایالات متحده پایگاه های شنود مستقر در مرزهای شوروی داشت پس قاعدتاً نیازی به اطلاع مکتوب از حمله شوروی نداشت.
در سالهای ابتدایی حکومت شاه، برای در قدرت ماندن به حمایت آمریکایی ها محتاج بود و اتفاقات سال ۱۳۳۲ منجر به تحکیم این رابطه بین شاه و ایالات متحده شد.
هر چه شاه خودبزرگ بین تر شد نیازش به ایالات متحده تا حدی کمرنگتر شد. اما تاکید رئیس جمهور کارتر بر حقوق بشر در همه جا و محدودیت ها بر فروش خارجی تسلیحات در کنار سوءبرداشت سفیر سولیوان از شخصیت شاه همگی شاه را متقاعد کردند که او حمایت ایالات متحده را از دست داده و اینها همگی اراده و توانایی او را برای یک رهبری موثر تضعیف کردند.
منبع: مهر
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۰۵۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا «ایالات متحده اسرائیل» است!
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ فاطمه برزویی: «ایالات متحده اسرائیل» عبارتی است که این روزها در فضای مجازی توسط شهروندان آمریکایی استفاده میشود؛ شهروندانی که میخواهند به اعمال قدرت و نفوذ اسرائیل در مناسبات سیاسی، اقتصادی و ایالات متحده آمریکا کنایه بزنند. لابی اسرائیل در آمریکا به جایی رسیده که مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) با پیش نویس قانونی موافقت کردند که بنا بر آن، تعریف «یهودی ستیزی» تغییر خواهد کرد و در دستور کار وزارت آموزش، مقامات و دستگاههای مجری قانون و همچنین قوانین مبارزه با تبعیض نژادی قرار میگیرد.
نکته اساسی این قانون آن است که باعث میشود انتقاد از رژیم صهیونیستی دلیل کافی برای «یهودستیز» شناخته شدن فرد یا گروه باشد، در حالی که بسیاری از مردم دنیا و به ویژه پیروان دین یهود تاکید دارند که صهیونیستها، فرقهای سیاسی هستند که جزو پیروان این دین به شمار نمیروند. هر چند منتقدین و برخی از نمایندگان و سناتورهای آمریکایی با این قانون مخالف هستند و آن را نوعی گمراهی در نژادپرستی میدانند. اما با این وجود به نظر میرسد دولت آمریکا به شدت به دنبال تصویب کامل این قانون است.
اگر این قانون اجرایی شود احتمالاً رهبران جنبش دانشجویی در دانشگاههای آمریکا به اتهام یهود ستیزی تحت پیگرد قرار میگیرند و ممکن است این آغازی برای مقابله با هر گونه جنبش دانشجویی همبستگی با فلسطین در آینده باشد. این در صورتی است که بر اساس اعلام سیانان در این ۱۵ روز ۱۷۰۰ دانشجوی آمریکایی بازداشت شدهاند.
اینجا ایالات متحده اسرائیل است
اعمال قدرت و سیاست اسرائیل در آمریکا باعث دهن کجی کاربران مجازی شده و آنها شروع به تمسخر دولت خود در شبکههای مجازی کردهاند تا جایی که در چند روز اخیر هشتگ «ایالات متحده اسرائیل» در فضای مجازی پربازدید شده است؛ هشتگی که به حمایت بیاندازه ایالات متحده از اسرائیل کنایه میزند. کاربران از این طریق به نفوذ و لابی صهیونیستها در کشور خود اعتراض کرده و به نوعی میگویند آمریکا توسط اسرائیل اشغال شده است.
یک کاربر با انتشار فیلمی از خود در شبکه مجازی «تیک تاک» باعث شکلگیری موج گستردهتری از این هشتگ شد. او در این ویدئو شروع به شمردن خدماتی که آمریکا به اسرائیل میدهد میدهد میکند و میگوید: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار از زمان جنگ جهانی دوم به اسرائیل دادهایم؛ به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما به آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) اجازه دادیم تصمیم بگیرد که چه کسی و چه نوع فردی را میتواند در قدرت سیاسی کشور ما نگه دارد. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که وقتی اسرائیل غیرنظامیان فلسطینی را قتل عام و هدف قرار میدهد، ما میگوئیم که آنها حق دارند از خود دفاع کنند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که ما به قوانین و قطعنامههایی رأی خواهیم داد که میگویند مخالفت با اسرائیل ضدیهودی است. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ ۳۷ ایالت ما قوانین ضد BDS (قوانینی با هدف تحریم رژیم صهیونیستی) را تصویب کردهاند یعنی کسانی که میخواهند به دولت اسرائیل اعتراض یا بایکوت کنند را مجازات میکند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که سیاستمداران و شرکتهای خبری ما برای پر نگه داشتن جیب خود چشم بر قتل عام میبندند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ آیندگان ما را به خاطر نقش ما در نسل کشی و محو مردم فلسطین سرزنش خواهد کرد.»
کاربر دیگری قدرت نفوذ اسرائیل بر آمریکا را یک «تهدید بزرگ» برای مردم این کشور میشمارد و مینویسد: «شرم آور است. به نظر میرسد که اسرائیل کنترل بسیاری از جهان از جمله آمریکا را در دست دارد. این یک تهدید واقعی برای مردم ایالات متحده است.»
«جک» به این موضوع اشاره میکند که دیگر انتقاد از اسرائیل هم در آمریکا غیرقانونی است و مینویسد: «لابی اسرائیل به تازگی قانونی را تصویب کرده است که انتقاد از اسرائیل را غیرقانونی میداند. اعتراض به اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند، تحریم اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند. ما در ایالات متحده اسرائیل هستیم!»
یک فعال شبکه اجتماعی نیز از دستگیری به دلیل اعتراض به اسرائیل در خاک آمریکا نوشت: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. به خاطر اعتراض به اسرائیل دستگیر خواهید شد! شما نمیتوانید اسرائیل را تحریم کنید. سیاستمداران آمریکایی در شرف تصویب قانون آگاهی ضد یهودی هستند تا یهودیستیزی را به عنوان انتقاد از اسرائیل باز تعریف کنند.»
یک کاربر دیگر با انتشار فیلمی از رئیسجمهور فعلی آمریکا که میگوید اینجا سرزمین «آزادی بیان» است گفت: «با سرزمین آزادگان ایالات متحده اسرائیل آشنا شوید! جایی که دموکراسی و آزادی بیان با ریاکاری و استانداردهای دوگانه روبرو میشوند.»
یک فعال اجتماعی دیگر از خشونت اعمال شده به اساتید دانشگاه توسط نیرو امنیتی میگوید: ««ایالات متحده اسرائیل» آمریکا با خشونت یک استاد دانشگاه را در حالی که از معترضان فلسطینی محافظت میکند دستگیر کرد. در جریان تظاهرات فلسطین در غزه زنی فریاد میزند من یک پروفسور هستم در حالی که پلیس ایالات متحده به او دستبند میزند.»
کاربری دیگری هم بدون هیچ گونه تعارفی مینویسد: «شاید بتوانید نام کشورها را به ایالات متحده اسرائیل تغییر دهید!»
کاربری با انتشار چند فیلم از برخورد نیروی امنیتی در طول این دو هفته نوشت: «نحوه برخورد، مقامات رسانهها و پلیس آمریکا با اعتراضات دانشگاهی این اطمینان را میدهد که ایالات متحده در واقع ایالات متحده اسرائیل است. صهیونیستها تمام کشور را تصرف کردند ذهنیت غیرانسانی در حال انتشار است.»
یکی دیگر از کاربران با کنایه به دستگیری صدها نفر توسط پلیس آمریکا مدعی دموکراسی گفت: «گسترش اردوگاههای حامی فلسطین که منجر به دستگیری صدها نفر شد. ایالات متحده اسرائیل ایالات متحده گارد ملی را برای دانشجویان معترض اعزام میکند. آیا این دموکراسی است؟»
آمریکا کشوری است که قبل از شروع عملیات «طوفان الاقصی» نیز از رژیم صهیونیستی بارها حمایت کرده و بعد از ۱۵ اکتبر شدت آن بیشتر شده است. اگر تا قبل از آن این حمایت بیشتر به شکل غیررسمی مانند مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات و حضور یهودیان در پستهای حساس آمریکا بود بعد از طوفان الاقصی بیشتر جنبه رسمی پیدا کرده است. برای مثال قدرت سازمانها و گروههای سازمانیافتهٔ یهودی و صهیونیستی که در تصمیمگیریهای مجلس قانونگذاری آمریکا و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار میکنند بیشتر شده است.
کشور بلژیک کنایه سنگینی به آمریکا برای جرأت نداشتن مقابل رژیم صهیونیستی زد و گفت: «ایران را تروریست میخوانید اما آیا میتوانید اسرائیل را که ۱۵ هزار کودک را به قتل رسانده تحریم کرده و تروریست بخوانید؟»
محال است تن به ذلت بدهیم
«هیهات من الذله» صدایی که شاید انتظار داشته باشید از کشورهای اسلامی به گوشتان برسد اما این روزها گوشه و کنار کشوری به اسم ایالات متحده آمریکا پر کرده و از قلب دانشگاههای نیویورک و لس آنجلس به گوش میرسد. شماری از دانشجویان آمریکایی در جنبش پر سر و صدای خود برای حمایت از فلسطین، این جمله معروف از امام حسین (ع) در روز عاشورا را فریاد میزنند؛ یعنی «محال است تَن به ذلّت دهیم». همان دانشجویانی که شاید در میانشان مسلمان، مسیحی، یهودی یا حتی آتئیست دیده شود، همانها که از هر رنگ پوست و نژادی میانشان دیده میشود اما اکنون مسئله فلسطین و انسانیت برایشان حرف اول را میزند و با هر دین و مذهبی که باشند، سکوت مقابل ظلم را شایسته خود نمیدانند.
همانهایی که از خشم مقامات ابایی ندارند، کتک میخورند، بازداشت میشوند یا حتی از دانشگاه محروم، اما باز هم در مسیر دفاع از انسانیت، کوتاه نمیآیند.
دانشجویان آمریکایی در جنبش خود کار میکنند که اسرائیل کیلومترها دورتر از آنها میترسد و تهدیدشان میکند. اکانت وابسته به موساد در توئیتر خود نوشت: «تکنولوژی شناسایی صورت میتواند تشخیص دهد که آیا در تجمّعات طرفدار فلسطین در دانشگاهها شرکت کردهاید یا نه. موقعیتهای شغلی و مدارک تحصیلیتان بیارزش خواهند بود و موقعیتهای استخدامیتان هم محدود خواهد شد.» آنچه این جنبش رقم زده باعث شده رسانههای دنیا و شبکههای اجتماعی مدعیترین کشور در زمینه آزادی بیان را زیر سوال ببرند و ایالات متحده چیزی جز یک طبل تو خالی ندانند.
بیداری دانشجویان از دو هفته گذشته به طور جدی شروع میشود. زمانی که گروهی از دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاه کلمبیا چادر میزنند و با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجهه میشوند؛ گروه دیگری هم در دفاع از این جنبش و برای حمایت از غزه برخاستند؛ از دانشجویان معمولی تا پروفسورها و کادر دانشگاه.
قدرت جنبش دانشجویی را دست کم نگیرید
ماهیت جنبش دانشجویی همین است. ایدهها و فعالیتهای گروهی که در اعتراضهای اجتماعی دخالت میکنند و سرنوشت گروهی از جامعه را رقم میزنند یا در آن تغییر ایجاد میکنند. تاریخ جنبشهای دانشجویی به بلندای سابقه تأسیس دانشگاههاست و کسی از مبدا آن خبر ندارد. اما اگر بخواهیم به یکی از اولینهایش رجوع کنیم میتوانیم تحصن «گرینزبورو» در آمریکا را مثال بزنیم.
روز اول فوریه ۱۹۶۰ چهار دانشجوی سیاهپوست آمریکایی در اعتراض به سیاست تفکیک نژادی در اماکن عمومی، وارد سالن غذاخوری یکی از فروشگاههای زنجیرهای «وولورث» در شهر «گرینزبورو» ایالت کارولینای شمالی شده و یک قهوه سفارش دادند که اما وقتی از پذیرش سفارش آنها خودداری شد، این ۴ دانشجو تحصن خود را شروع کردند.
سه روز بعد، ۳۰۰ نفر دیگر به جمع آنها اضافه شدند و بعد از چند ماه، این تحصنها به بیش از ۵۰ شهر گسترش یافت و مورد توجه گسترده رسانهها و روزنامهها قرار گرفت. تجربه تحصن دانشجویی ۴ نفره که ۶۴ سال پیش رقم خورد حالا در سال ۲۰۲۴ به واسطه تحصن دانشجویان آمریکایی بار دیگر قدرت این جنبشهای دانشگاهی را به رخ همه کشیده است تا جایی که خروش دانشجویان آمریکایی پس از کلمبیا و چند ایالت دیگر، نه تنها در خود این کشور شیوع پیدا کرد بلکه سایر کشورها را نیز در بر گرفت و همچنان نیز ادامه دارد.
کد خبر 6096896