Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-07@05:17:46 GMT

ردپای قتل در ماجرای سقوط هواپیمای سالا

تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۴۹۶۰۸

ردپای قتل در ماجرای سقوط هواپیمای سالا

کتابی درباره مرگ امیلیانو سالا مهاجم آرژانتینی پیشین نانت و کاردیف، باعث شده فرضیه قتل او مطرح شود.

به گزارش مشرق، به تازگی کتاب جدیدی منتشر شده که حاوی اطلاعات تکان‌دهنده‌ای در مورد ماجرای مرگ امیلیانو سالا، بازیکن فقید آرژانتینی است و در این کتاب ادعا می‌شود که این بازیکن به قتل رسیده است.

بیشتر بخوانید:

مقصر اصلی سقوط هواپیمای بازیکن کاردیف

در بخشی از این کتاب به تحقیقاتی که در زمینه مرگ این بازیکن ۲۸ ساله انجام شده است اشاره می‌شود و جزئیاتی مطرح می‌شود که احتمال قتل او را نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این بازیکن در یک پرواز هوایی در ژانویه سال گذشته کشته شد، درست دو روز قبل از اینکه انتقالش از تیم نانت به تیم کاردیف در لیگ برتر انگلیس قطعی شود. او با هواپیمای شخصی خود عازم انگلیس بود که قرارداد نهایی را امضا کند که در بین راه این هواپیما سقوط کرد و امیلیانو و خلبان هواپیما جان خود را از دست دادند.

حالا در کتابی افشاگرانه به نام «جنایت فوتبالی قرن، کشتن امیلیانو سالا»، به نقل از یک منبع موثق این‌طور آمده است: «زبان کشتن در همه جای دنیا تقریباً یکی است و برای همه زبانی آشناست. مرحله بعدی این است که مجموعه تحقیقاتی که در یک پرونده انجام می‌شود، و در مرحله‌ای که هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است، نکات جدیدی را به شما نشان می‌دهد. شاید رسیدن به این نتیجه که قتلی در کار بوده، کمی زیاده‌روی به نظر برسد که آن هم به این دلیل است که بسیاری از شواهد و مدارک یا از بین رفته‌اند یا مخفی شده‌اند اما تئوری توطئه از سوی کسانی که به پرونده و تحقیقات نزدیک هستند مطرح شده است و بر همین اساس به کلمه «قتل» نزدیک شده‌اند.»

تحقیقاتی که توسط مسئولان فرانسوی انجام شده است بیشتر بر محور خلبان هواپیما، دیوید ایباتسون بوده است کسی که هدایت هواپیمای تک موتوره پایپر مالیبو N۲۶۴DB را برعهده داشته در حالی که فاقد مدرک و گواهی‌نامه معتبر برای هدایت این نوع از هواپیمای نفربر بوده است.

تردید

پروازی که قرار بود صبح هنگام از نانت به کاردیف انجام شود تا ساعت ۷:۱۵ بعد از ظهر به تعویق افتاد. این در حالی بود که طبق نوشته این کتاب خلبان ایباتسون به دلیل اختلال دید در شب که به نوعی «شب کوری» شبیه بوده، ممنوعیت پرواز در شب را داشته است.

نکته دیگری که در این کتاب بیان شده و تردیدها را بیشتر کرده این است که چتر نجات آقای ایباتسون، هنگامی که صندلی او از بین لاشه‌های هواپیما بیرون کشیده شده، پیدا نشد و خبری از آن نبوده است. جسد او هم هرگز پیدا نشد و فقط گفته شد که او مرده است، یا در واقع این فرضیه پذیرفته شد که او مرده است.

فرار خلبان

یک تئوری عجیب و تکان‌دهنده این است که خلبان قبل از برخورد هواپیما به زمین، خودش را نجات داده و با چتر نجات بیرون پریده است. هری هریس، نویسنده کتاب در این زمینه نوشته است: «ایباتسون به شدت بدهکار بود و از سوی دادگاه هم بابت بدهی‌های مالی محکوم شده بود، به همین دلیل چنین ریسکی را انجام داد. ضمن اینکه او علاوه بر خلبانی چند شغل دیگر هم داشت، هم دیجی بود و هم لوله‌کش و البته در چتربازی هم مهارت زیادی داشت.»

از سوی دیگر تردیدهایی نیز در مورد اینکه سالا چطور در معرض مونوکسید کربن قرار گرفته و بیهوش شده است نیز به وجود آمده است. مهمت دالمن ۶۲ ساله که مدیر تیم کاردیف سیتی است به اشتباهاتی که در این زمینه صورت گرفته، اشاره کرده است وگفته «شرایط غیرطبیعی» در این زمینه وجود داشته است: «اتاقک خلبان وکل محوطه کابین، به شدت تخریب شده بود. صندلی خلبان اما سالم بود. چتر نجات هم اصلاً پیدا نشد. چتر نجات صندلی جلو سمت راست، هنوز در محل خود قرار داشت و طوری بود که مشخص می‌کرد در طول پرواز کسی روی این صندلی نبوده است.»

پلیس در منطقه دورست، جایی که هواپیما سقوط کرد، فردی را که مظنون به قتل و آدمکشی بود دستگیر کرد اما اقدامات بیشتری علیه او انجام نشد. هواپیمایی که سالا و آقای ایباتسون را حمل می‌کرد، از لینکولنشایر بلند شده بود، جایی که سالا به آنجا برگشته بود تا با خانواده و دوستان خود خداحافظی کند و بعد راهی کاردیف شود و در این تیم بازی کند.

بعد از این حادثه، کاردیف از پرداخت ۱۷ میلیون یورویی که قرار بود به نانت بابت این انتقال پرداخت کند، امتناع کرد و مدعی شد به این دلیل که انتقال به صورت کامل انجام نشده است، دلیلی برای پرداخت پول وجود ندارد. کار به جایی رسید که فیفا وارد این ماجرا شد و حکم داد که انتقال کامل بوده و کاردیف باید قسط اول این قرارداد را که شش میلیون یورو بوده پرداخت کند. کاردیف همچنان زیر بار پرداخت پول نرفته و درخواست تجدید نظر به این حکم داده است.

منبع: روزنامه خبر ورزشی

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا ماهواره نور سال جهش تولید اخبار بورس کیف کاردیف امیلیانو سالا سقوط هواپیما فوتبال چتر نجات

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۴۹۶۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«آذرخش و رقص فانتوم‌ها» به نمایشگاه می‌رسد

کتاب «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» شامل خاطرات آزاده خلبان حسینعلی ذوالفقاری نوشته صادق وفایی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.

به گزارش مشرق، کتاب «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» شامل خاطرات آزاده خلبان حسینعلی ذوالفقاری نوشته صادق وفایی به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه می‌شود.

این‌کتاب پس از «بیگانه با ترس» و «شبح دوست‌داشتنی»، سومین‌کتابی است که صادق وفایی درباره خلبانان نیروی هوایی به‌ویژه خلبانان شکاری بمب‌افکن فانتوم F4 نوشته است.

حسینعلی ذوالفقاری متولد ۱۳۳۰ است که پس از ورود به نیروی هوایی، برای آموزش به آمریکا اعزام شد و پس از بازگشت به ایران، هواپیمای فانتوم را برای پرواز انتخاب کرد. ذوالفقاری یکی از خلبانان پایگاه سوم شکاری همدان بود که در دوران خدمت خود با خلبانان و اسطوره‌هایی چون قاسم پورگلچین، محمود اسکندری، داریوش ندیمی، فرج‌الله براتپور، جلیل پوررضایی و … همراه و هم‌نفس بوده است. او از چهره‌هایی چون شهید مصطفی چمران، شهید احمد کشوری و ابوالحسن بنی‌صدر نیز خاطراتی دارد.

این‌خلبان پس از پیروزی‌های مراحل مختلف عملیات بیت‌المقدس که به‌مرور باعث آزادسازی خرمشهر شدند، در روز ۱۸ اردیبهشت یعنی یک‌روز پس از بمباران موفق پل استراتژیک و شناور عراق روی اروندرود توسط محمود اسکندری، در ماموریت بمباران ۴ کیلومتر از جاده عقب‌نشینی نیروهای دشمن در جاده جفیر _ طلاییه، مورد اصابت پدافند زمین به هوا قرار گرفت و با محمدعلی اعظمی خلبان کابین عقب خود به‌طور ناگهانی از هواپیما خارج شد و به اسارت دشمن درآمد. او با تحمل بیش از ۸ سال اسارت و بودن در جمع اسرای مفقودالاثر، شهریور ۱۳۶۹ به میهن بازگشت.

ذوالفقاری از بازگشت از دوران اسارت، در قامت خلبان مسافربری به خدمت پرداخت و چندسال پیش بازنشسته شد.

خاطرات امیر آزاده خلبان ذوالفقاری در «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» در ۹ فصل تدوین شده‌اند که عناوین‌شان به این‌ترتیب است: «اتاق بازجویی و آن‌زن نامحترم»، «در ایران اجکت نداریم!»، «پشت پیکر شهدا پناه گرفته‌ایم!»، «مبارزه با دیوارهای زندان»، «شیر حلال!»، «رقص باله فانتوم‌ها بین دره‌ها»، «رویای آن‌بانوی روی‌پوشیده»، «نقشه فرار» و «برنمی‌گردید، زنده بمانید و بپرید بیرون!».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم؛

* بعد از اچ ۳، عملیات‌های مهم ثامن‌الائمه، فتح‌المبین و بیت‌المقدس را داشتیم.

بله.

* که شما در پایان بیت‌المقدس اسیر شدید. گفتید در بازجویی استخبارات وقتی نگهبان بالای سرتان به گردنتان ضربه می‌زد، چون قبلاً یک اجکت دیگر داشتید، درد شدیدی به گردنتان و ستون مهره‌ها هجوم آورد. فکر کنم الان به خاطره اولین اجکتتان رسیده‌ایم؛ زمستان ۱۳۵۹ پیش از آن‌که در فروردین ۱۳۶۰ حمله به اچ‌۳ انجام شود.

بله. مربوط به بمباران العماره است که در مسیر برگشت از آن، اسکندری ناگهان سایت موشک‌های عراقی که دزفول را بمباران می‌کردند، دید.

زدن العماره دوبار انجام شد. بار اول هشت‌فروندی بودیم با لیدری براتپور. اسکندری هم ساب‌لیدر بود. ده روز بعد گفتند: «آن‌جا محل تجمع نیرو است. بروید بزنید!» طبق معمول، بمب‌های خوشه‌ای مال من بود. تمام بمب‌ها را در ارتفاع دویست‌پایی می‌زدیم، ولی این را باید صدپا می‌رفتی بالا. وگرنه مسلح و فعال نمی‌شد.

در مرتبه دومی که رفتیم العماره را بزنیم، من چیزی از هدف و تجمع نیرو ندیدم. برای همین گفتم حیف است بمب‌های گران خوشه‌ای را که برای بیت‌المال است، هدر بدهم. لاشه تانک و نفربر جلویمان بود. به‌همین‌خاطر نزدیم و برگشتیم. سر همین عقیده بود که من شش‌بار با بمب برگشتم و نشستم.

* که خیلی کار خطرناکی است!

بله. بعضی‌ها هم بودند که بمب‌هایشان را در مناطق پرت‌وپلا می‌زدند. نزدیک مرز ناگهان دیدم یکی از هواپیماها دارد با مسلسل جایی را می‌زند. صدایش در رادیو آمد. اسکندری بود: «بچه‌ها هرکه هرچه دارد خالی کند این‌جا. همان‌سایتی است که دزفول را می‌زند. کی بمب دارد؟» گفتم‌: «ذوالفقاری‌ام جناب سرگرد! دارمتان!» گفت: «حسین، یاابوالفضل! همان سایت است! بزنش!» این‌جا بود که حاجی‌ات دیوانه شد. بمب و مهمات داشتم دیگر! اسکندری هم که گفته بود. دیگر حجت تمام بود. گفتم خدایا شکرت! چون افت داشت بمب‌هایم را نزده برگردم! ولی نمی‌خواستم بمب‌ها را هدر بدهم و روی تانک سوخته مصرفشان کنم.

این‌کتاب با ۲۳۶ صفحه و شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه منتشر شده است.

دیگر خبرها

  • ردپای کدام شرکت‌ها در تولید پلاستیک بیشتر است؟
  • تام کروز از خلبانان ایرانی الهام گرفت
  • آتشنشانان شوش ۵۶ عملیات در بارندگی انجام دادند
  • ردپای مسی روی شش گل!
  • روایت اوکراینی‌ها از آموزش خلبان‌های ایران برای هدایت 24 سوخو 35
  • «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» به نمایشگاه می‌رسد
  • اولین تصاویر از سقوط هواپیمای فوکر ۵۰ در کومور
  • اولین خلبان بازرگانی ایرانی؛ کاپیتان داریوش تیمسار
  • هفتمین سفر فضایی «ویرجین گلکتیک» ماه آینده انجام می‌شود
  • کشف ردپای یک دایناسور ماموت در چین | یک شکارچی غول‌پیکر!